نمیدونم چرا اینقدر امروز خسته بودم. چشمام خشک شدههه بدجور نمیتونم زیاد باز نگه دارم . این دکترهای محترمم هیچکدوم نمیفهمن چرا ایندر چشمام خشک میشه. 3تا قطره تموم کردم از صبح.

بااینکه از شدت خشکی مجبور شدم تایم هات امنایی کلاس مدرسمو  کنسل کنم ولی درسامو با بدبختی در حالی که هی یه چشممو میگرفتم بعد دوباره اون یکیو میگرفتم و هی قطره میریختم بالاخره خوندم.

اینا رو مینویسم که سال دیگه در حالی که ارشد قبول شدم اینارو بخونم یادم بمونه چقدر دارم زحمت می کشم و از خودم تشکر کنم.

پ.ن: یعنی من جز اون 8نفر میشمممم؟؟ 

ولی شاعر میگه رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز    صدسال اگر درس بخوانی همه هیچ است :| 

* ستاد روحیه دهی به خودم 

از سری داستان های من و آزمون هام جلد 2

روزهای آغشته به ارشد

ارشد .. دغدغه این روزهام

حالی ,قطره ,اون ,میگرفتم ,هی ,ولی ,چشمام خشک ,در حالی ,حالی که ,از خودم ,و از

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

LOVEECH روزنوشت های من اموزش درامد های تضمینی محبان الحجه مشهد سرگشتگی پایگاه خبری عصرحباد | آخرین اخبار شهر و بخش حبیب آباد | asrehabad سامانه وبلاگ شخصی امیرشاهرودی علی حمیدی تازه ترین خبر ایران وجهان